بیا امید عالم از ازل تا حال و فرداها ...

ساخت وبلاگ

من از اندیشه ی لیلی، تمام عمر،‌ مجنونم

تماشا کن که می‌ جوشد، شرابت از دل خونم

ببین از شهر چشمانم، قطار ژاله می‌ آید

و با هر قطره ی اشکم، سفیر ناله می آید

بر این صحرای خشکیده، ببار ای ابر باران‌ زا

که آتش حلقه پیچیده، ببار ای ابر باران زا

ز هر یک جرعه از جامت، هزاران رود می‌ جوشد

که خضر زندگانی هم، پی این آب می‌ کوشد

بده جامی که می‌ ریزد، عطش از ساغر جانم

طبیبا جان به لب آمد، نمی آیی به درمانم

بیا کز چشم بیمارم، سرشک ندبه می‌ بارد

و این دوری برای خود، مفصل روضه‌ ای دارد

پی دیدارت آقا جان، نگاهم پشت در مانده

نباید با خبر باشی، از این حیران درمانده؟

شب تاریک هجران را، به نور وصل روشن کن

هزاران سال شد رفتی، لباس آمدن تن کن

نسیم صبحگاهی را، معطر از عبورت کن

تمام قاصدک ها را، خبردار از ظهورت کن

بکش دست نوازش بر سر چشم انتظارانت

شکوفا کن زمین را از صدای پای بارانت

شکوه جلوه خلقت، به عالم خودنمایی کن

و از خورشید تابانِ جمالت، رونمایی کن

بیا تا چشم‌ های ما، از این ظلمت رها باشد

و روشنگر ز نور تو تمام جاده‌ ها باشد

گل نرگس اگر بلبل، حدیث وصل می‌ خواند

تمام عمر را شاعر، به امید تو می‌ ماند

تو آن شورآفرین هستی، که با عشقت به شوق آیم

خدا را با تو می‌ بینم، که دائم در تمنایم

مرا ای مهربان آقا، غلام آستانت کن

شبیه ضامن آهو! شدم آهو، ضمانت کن

بیا امید عالم از ازل تا حال و فرداها

به حق ساقی کوثر، به حق مادرت زهرا ...

 

صابر خراسانی

aftabzamin


السلام علیک یا ابا صالح المهدی...
ما را در سایت السلام علیک یا ابا صالح المهدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8emam12mahdy2 بازدید : 234 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 19:35